«معنای زندگی» در گذار از فلسفه به ادبیات با ویتگنشتاین
بعثت علمی
«معنای زندگی» در گذار از فلسفه به ادبیات با ویتگنشتاین
شرح درس:
لودویگ ویتگنشتاینِ متأخر انگار دیگر باور نداشت که چیزی بهنام مسائلِ حلنشدنیِ «فلسفی» وجود داشته باشند. البته همیشه بودهاند و هستند کسانی که از «علائم» گونهای «بیماریِ» فکری شکایت میکنند؛ ویتگنشتاین میگفت چنین کسانی از گونهای «گرفتگیِ [عضلاتِ] ذهنی» رنج میبرند، و بیش از آنکه واقعاً بهدنبال پاسخی «فلسفی» باشند به چیزی مانندِ رواندرمانگری نیاز دارند. میگفت: «کار در فلسفه…درحقیقت بهگونهای کارکردن روی خود است، روی تفسیرِ خود. روی شیوۀ خود در دیدنِ چیزها (و انتظاری که از آنها داریم)». سبک فلسفهورزی و حتی آموزش او هم رفتهرفته «درمانی»تر شد: «فیلسوفْ با یک پرسش [فلسفی] همچون یک بیماری برخورد میکند».
در طول این دوره، با ارجاع به نوشتههای متأخر ویتگنشتاین (پژوهشها، فرهنگ و ارزش، کتاب آبی، و …)، خواهیم کوشید تا رویکردِ «زبانی» او را در برخورد با مسئلۀ «معنای زندگی» بهکار بندیم، رویکردی که خودِ زبان، و نه ریاضیات، را همچون الگوی (گونهی دیگری از) اندیشیدن پیش مینهد. ضمن گفتوگو (و همچنین گوشسپردن به گزارشهای «معناکاوی شخصی» همدیگر)، خواهیم کوشید تا آن «بیماری» فکریِ در پسِ علائمِ «بیمعنایی» را تشخیص دهیم، و ببینیم که آیا اساساً در پسِ این علائمِ «پوچی» («خوب، که چی؟»، «تهش هیچی نیست!»، و …) پرسش یا مسئلهای فلسفی در کار است یا نه؟
میگویند گرترود اشتاین، شاعر و رماننویس آمریکایی، در بستر مرگش، مدام میپرسید: «پاسخ چیست؟»، و سرانجام زیرلب گفت: «اما، پرسش چیست؟». در جهان امروزِ ما، که از در و دیوار رسانههای اجتماعیاش فقط پند و نصیحت و «لایف کوچینگ» و «توسعۀ فردی» و «خودشناسی» و «لایفاستایل» و «کارما» و … هزار «پاسخ» دیگر میبارد، بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم بدانیم «پرسش چیست؟»، و در این راه، از شیوۀ اندیشیدن کسی بهره خواهیم برد که بهگواهی دیگر فیلسوفان، دوستان و حتی خودش زندگی پربار و «بامعنایی» را سپری کرد: ویتگنشتاین در ۶۲ سالگی، درحالیکه با آرامش در بستر مرگش آرمیده بود، پیش از نفس آخر، گفت: «به آنها بگویید که زندگی شگفتانگیزی داشتهام».
برنامهٔ درس:
جلسهٔ اول: دو رویکرد به یک پرسش: «معنای زندگی چیست؟»/ دو گونه اندیشیدن/ دو گونه دیدن
جلسهٔ دوم: داربستِ استعاری پرسش از معنای زندگی/ جدی گرفتن استعارهٔ «معنا»: زندگی همچون متنی (بالقوه) «بامعنا» یا «بیمعنا»
جلسهٔ سوم: تحلیل پرسش «معنای زندگی چیست؟» به سه پرسشِ دیگر/ سه گونه بیماری و سه علتشناسی (و سه نشانگانشناسی) متفاوت
جلسهٔ چهارم: «معنا»های خصوصی و معناهای کیهانشناختی؟! / (چه با خودم شطرنج بازی کنم و چه خودِ هستی یک بازی شطرنج بزرگ باشد، برای منْ برد و باخت «بیمعنا» خواهد بود.)
جلسهٔ پنجم: «معنای زندگی» همچون فرا-روایتی بدون امکانِ پایان/ داستان پستمدرن/ سلاخخانهٔ شمارهٔ پنج
جلسهٔ ششم: سرانجام، درمانِ («انحلال») اختلالِ فکریای به نامِ «معنای زندگی»/ گوش دادن به گزارش معناکاوی همدیگر
معرفی مدرس:
بعثت علمی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری ادبیات انگلیسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده است.
مطالعات و پژوهشهای او بر فلسفهٔ هنر، زیباشناسی، فلسفهٔ زبان، اگزیستانسیالیسم، و سینما متمرکز است. او همچنین فارغالتحصیل دورهٔ فیلمسازی انجمن سینمای جوان است.
او تاکنون کارگاهها و درسگفتارهای گوناگون گفتگومحوری در نقد فیلم، نظریه ادبی، زیباشناسی سینما، و فلسفهٔ هنر برگزار کرده است.
- از فرگه به وینگنشتاین دربارهٔ تراکتاتوس (IV) گوتلوب فرگه
- از فرگه به وینگنشتاین دربارهٔ تراکتاتوس (III) گوتلوب فرگه
- از فرگه به وینگنشتاین دربارهٔ تراکتاتوس (II) گوتلوب فرگه
- از فرگه به وینگنشتاین دربارهٔ تراکتاتوس (I) گوتلوب فرگه
اشتراکگذاری