الوین آی. گلدمن (۲۰۲۴-۱۹۳۸)

| | 592 کلمه

  الوین گلدمن، فیلسوف و دانشمندِ علوم شناختی آمریکایی، از مهم‌ترین معرفت‌شناسان نیمۀ دوم قرن بیستم و دو دهۀ ابتدایی قرن بیست‌ویکم بود. گلدمن مدرکِ دکترای خود را در ۱۹۶۵ از دانشگاه پرینستون گرفت و در ۲۰۱۸ در دانشگاه راتگرز بازنشسته شد، جایی که از ۲۰۰۲ در آن‌جا مشغول به تدریس بود. پیش‌ازآن، او به‌ترتیب استاد فلسفه در دانشگاه‌های میشیگان (۱۹۸۰-۱۹۶۳)، ایلینوی در شیکاگو (۱۹۸۳-۱۹۸۰)، و آریزونا (۲۰۰۲-۱۹۸۳) بود.

بخشی از شهرتِ اولیۀ گلدمن مدیونِ نظریۀ برون‌گرایانۀ او دربارۀ معرفت و دفاعش‌ از اعتمادگرایی راجع به توجیه بود. اعتقادِ او به مدخلیتِ یافته‌های علوم شناختی، روان‌شناسی، و جامعه‌شناسی در حوزه‌های مختلفِ فلسفی از مهم‌ترین مشخصه‌های فلسفه‌ورزی گلدمن است. به‌علاوه، او یکی از پیش‌گامان معرفت‌شناسی اجتماعی بود و هم به‌واسطۀ آثاری که منتشر کرد و هم‌ به‌واسطۀ سردبیری مجلۀ episteme، نقشِ مهمی در توسعۀ این شاخۀ پربار از معرفت‌شناسی داشت.

درادامه، نگاهی اجمالی خواهیم داشت به برخی از آرای گلدمن در حوزه‌های مختلف و معرفی بعضی از آثار مهم او در آن‌ها.

نظریۀ معرفت و توجیه

رویکرد کلّی گلدمن در معرفت‌شناسی رویکردی طبیعت‌گرایانه است. در توصیفی کلّی، از نظر او معرفت مبتنی است بر نوعی رابطۀ علّی میانِ واقعیات جهان و باورهای فرد. هم‌چنین، دفاع او از رویکردِ برون‌گرایانه به توجیه به تحوّلی انقلابی در معرفت‌شناسی انجامید. گلدمن مخالفِ رویکردهای درون‌گرایانه بود که براساسِ آن‌ها وضعیت توجیه یک باور برحسب عواملی تحلیل می‌شود که برای شخص، به‌شکل درونی، دست‌رس‌پذیرند. گلدمن، درمقابل، از اعتمادگراییِ فرایندی دفاع می‌کند که براساسِ آن وضعیتِ توجیه یک باور برحسب اعتمادپذیری فرایندهای روان‌شناختی‌ای تحلیل می‌شود که به شکل‌گیری آن باور انجامیده‌اند؛ و البته اعتمادپذیری این فرایندها چیزی نیست که لزوماً برای شخص به‌شکل درونی دست‌رس‌پذیر باشد.

برخی از مهم‌ترین آثارِ گلدمن در زمینۀ نظریۀ معرفت و توجیه عبارت‌اند از:

Causal Theory of Knowledge (1967)

What Is Justified Belief (1979)

Epistemology and Cognition (1986)

فلسفۀ ذهن و علوم شناختی

گلدمن از مخالفانِ مهم کارکردگرایی دربارۀ ماهیتِ حالاتِ ذهنی است. از نظر او،‌ دیدگاه‌های کارکردگرایانه، که حالات ذهنی را این‌همان با ویژگی‌های کارکردی می‌گیرند، قادر نیستند دست‌رسی بلاواسطۀ ما به حالات ذهنی خودمان را توضیح دهند. گلدمن این انتقاد را مشخصاً در مقالۀ زیر مطرح می‌کند:

The Psychology of Folk Psychology (1993)

یکی از مهم‌ترین مساهمت‌های گلدمن در علومِ شناختی دفاعِ او از نظریۀ شبیه‌سازی دربارۀ نحوۀ اسناد حالات ذهنی به دیگران است. ایدۀ اصلی نظریۀ شبیه‌سازی این است که ما حالات ذهنی دیگران را این‌گونه تشخیص می‌دهیم که خود را، به‌لحاظِ ذهنی، جای آن‌ها می‌گذاریم و برای خود شبیه‌سازی می‌کنیم که آن‌ها چه در چه حالتی هستند. گلدمن تلاش می‌کند نشان دهد چگونه می‌توان از این دفاع کرد، بدونِ این‌که در این دام بیفتیم که در اسنادِ حالاتِ ذهنی به دیگران مشغولِ نظریه‌پردازی راجع به ذهنِ آن‌ها هستیم. کتابِ زیر از او اثری مهم در دفاع از این نظریه شناخته می‌شود:

Simulating Minds: The Philosophy, Psychology, and Neuroscience of Mindreading (2006)

معرفت‌شناسی اجتماعی

همان‌طورکه گفته‌ شد، گلدمن از پیش‌گامان معرفت‌شناسی اجتماعی بود. در میراث به‌جامانده از دکارت، عمدتاً رویکردی فردگرایانه به مفاهیم معرفتی اتخاذ می‌شود. در این سنت، تمرکز بر منظرِ سوژه‌ای است که به‌تنهایی و منفک از گروه و جامعه سعی می‌کند به حقیقت،‌ باور موجّه، یا معرفت دست یابد. درمقابل، در معرفت‌شناسی اجتماعی تمرکز بر نقشِ رویه‌ها، نهادها، و ساختارهای اجتماعی در شکل‌گیری معرفت، چه در شخص و چه در گروه، است.

گلدمن، با بررسی نحوۀ دلالت ساختارهای اجتماعی به صدق، به دفاع از رویکردی اعتمادگرایانه در معرفت‌شناسی اجتماعی می‌پردازد. آثار گلدمن در این حوزه، و به‌ویژه کتابِ زیر، سنگِ‌بنا و نقطۀ عزیمت در بسیاری پژوهش‌های دیگر در معرفت‌شناسی اجتماعی است.

Knowledge in a Social World (1999)

  • اشتراک‌گذاری