مری وُلستونکرافت (۱۷۹۸-۱۷۵۹)

| | 1147 کلمه

 

مری وُلستونکرافت1 (۱۷۹۸-۱۷۵۹) نویسندۀ انگلیسی، فیلسوف سیاسی، منتقد ادبی، نظریه‌پرداز و فعال فمینیست، و مدافع پرشور برابری آموزشی و اجتماعی زنان بود. وُلستونکرافت زندگی اجتماعی خود را با تأسیس مدرسه‌‌ای دخترانه شروع کرد که مجبور به تعطیل‌کردنش شد. او درطی عمر کوتاهش (۳۸ سال) دو رسالۀ مهم در فلسفۀ سیاسی و حقوق زنان، یک رمان (با عنوان مری: یک داستان2)، چند کتاب آموزشی و کتاب کودک، بالغ بر ۲۰۰ نقد و مرور کتاب، و مجموعه‌ای ارزش‌مند از یادداشت‌ها، سفرنامه‌ها، و ترجمه‌ها نوشت و منتشر کرد. بخش بزرگی از دست‌نوشته‌های او، ازجمله نامه‌‌نگاری‌هایش و نیز رمان ناتمام ماریا: یا خطاهای زنان3 پس از مرگش منتشر شد. ولستونکرافت براثر عفونت ریه، ده روز پس از تولد دختر دومش، مری، درگذشت؛ دختری که خود بعدها نویسندۀ بزرگی شد: مری شلی4 نویسندۀ فرانکشتاین5.

قریب به اتفاق آثار وُلستونکرافت منعکس‌کنندۀ باریک‌اندیشی‌ها و تأملات او راجع به وضعیت اجتماعی و سیاسی زمانه‌اش، به‌طور کلّی، و وضعیت آموزش زنان و تلاش برای بهبود آن، به‌طور خاص، بودند. بسیاری وُلستونکرافت را نخستین زنِ فمینیست بریتانیایی می‌دانند. کتاب او با عنوان احقاق حقوق زنان6 (۱۷۹۲) از مهم‌ترین نوشته‌های کلاسیک فمینیستی است. این کتاب در دوره‌های مختلف از سوی فعالان و نظریه‌پردازان فمینیست بازخوانی شده و الهام‌بخش آن‌ها بوده است.

مثل بسیاری دیگر از اندیشمندان انگلیسی او شیفتۀ انقلاب کبیر فرانسه شد و با اوج‌گیری تحولات در فرانسه در پاریس اقامت گزید (۱۷۹۲-۱۷۹۴). این اقامت به او این فرصت را داد تا از نزدیک شاهد فروپاشی نظام سلطنتی و ساختار اجتماعی اشراف‌سالارانه در آن کشور و تأسیس جمهوری فرانسه باشد. او، که خود برآمده از خانواده‌ای از طبقۀ متوسط بود، برای همیشه مدافع پرشور جمهوری‌خواهی و مخالف آریستوکراسی باقی ماند. یادداشت‌های او از روزهای اقامت در پاریس را از بهترین منابع برای شناخت رویدادهای فرانسه از دید یک ناظر انگلیسی می‌دانند. پس از بازگشت از فرانسه، خانۀ او در لندن میزبان جلسات منظم حلقه‌ای از اندیشمندان ازجمله تاماس پین7، ویلیام گادوین8، و ویلیام بیلیک9 بود.

درادامه، به‌اختصار، بعضی از مهم‌ترین آثار او را معرفی می‌کنیم:

۱. ماری: یک داستان (۱۷۸۸)

تنها رمانی است که وُلستونکرافت در زمان حیاتش منتشر کرد. او در زمان نوشتن این رمان متأثر از مرگ یکی از نزدیک‌ترین دوستانش بعد از زایمان (به‌هم‌راه نوزاد تازه‌ متولد‌شده‌اش) بود. او در این رمان به‌شدت از ساختار مردسالارانۀ خانواده و ازدواج‌های اجباری و بدون عشق انتقاد می‌کند.

۲. احقاق حقوق انسان‌ها (۱۷۹۰)10

این رساله نخستین جزوه‌ای است که در آن‌چه به «جنگ جزوه‌ها»11 مشهور است منتشر شد؛ جنگی که درپی انتشار کتاب ادموند برک12 در انتقاد از انقلاب فرانسه منتشر شد و طی آن نویسندگان مختلف از جنبه‌های مختلف به مخالفت یا موافقت با برک پرداختند. وُلستونکرافت ویرایش اول احقاق حقوق انسان‌ها را بدون نام منتشر کرد، اما با استقبال گسترده از آن، ویراست دوم را با نام خودش منتشر کرد.

برک در کتاب تأملاتی در باب انقلاب در فرانسه13 (۱۹۷۰)، که به‌نوعی کتاب مقدس محافظه‌کاری قلمداد می‌شود، به دفاع از خاندان پادشاهی فرانسه، آریستوکراسیِ حاکم بر آن جامعه پیش از انقلاب کبیر، و کلیسای کاتولیک فرانسه می‌پردازد. وُلستونکرافت در احقاق حقوق انسان‌ها به نقد ادعاهای برک می‌پردازد و از جمهوری‌خواهی دفاع و علیه آریستوکراسی استدلال می‌کند. او علیه امتیازات وراثتی استدلال می‌کند و خواستار برابری فرصت‌ها برای همۀ شهروندان است. علاوه‌براین، از لحن و زبان زن‌ستیزانۀ برک انتقاد می‌کند.

بسیاری منازعۀ برک ـ وُلستونکرافت را نزاعی می‌دانند که در آن نطفۀ تاریخ متعاقبِ جدال میان محافظه‌کاری و رادیکالیسم اجتماعی در آن‌جا بسته شده است.

۳. احقاق حقوق زنان (۱۷۹۲)

مهم‌ترین اثر وُلستونکرافت و یکی از مهم‌ترین آثار کلاسیک فمینیسم است. دغدغۀ اصلی وُلستونکرافت در این کتاب دفاع از آموزش برابر برای پسران و دختران در مدرسه است. انتقادات‌ او در این کتاب بیش‌ازهمه متوجه ژان ژاک روسو14 است و نظام آموزشی‌ای که او برای دختران پیش‌نهاد می‌دهد. وُلستونکرافت استدلال می‌کند که برنامۀ آموزشی مجزای روسو برای دختران آن‌ها را ناتوان و عاطل بار می‌آورد. از نظر وُلستونکرافت، درصورت بازنگری رادیکال در نظام آموزشی دختران و یک‌سان‌سازی کلّی نظام آموزش، زنان به‌خوبی می‌توانند نقش‌هایی یک‌سان با مردان در موقعیت‌های شغلی، اجتماعی، و سیاسی مختلف ایفا کنند. از نظر او، خیر جامعه نیز در این کار است.

 
۴. نگرشی تاریخی و اخلاقی به انقلاب فرانسه (۱۷۹۴)15

این اثر در زمان اقامت وُلستونکرافت در پاریس در زمانۀ اوج تحولات خشونت‌آمیز انقلاب نوشته شده است. او در این کتاب، به‌عنوان شاهدی عینی و با گزارش رویدادها و تحلیلشان، به دفاع از انقلاب درمقابل منتقدانی مثل برک می‌پردازد. از نظر او، خشونت‌های برآمده درخلال انقلاب ناشی از تحقیر و ستمی است که رژیم سابق بر مردم فرانسه تحمیل می‌کرده است.


۵. مجموعۀ نقد کتاب‌ها

اشاره به آثار وُلستونکرافت بدون ذکر مجموعۀ بیش از ۲۰۰ نقدی که او برای مجلۀ آنالیتیکال ریویو16 نوشت کامل نیست. او درطی حدود ۱۰ سال یکی از دبیران اصلی این نشریه بود. نوشته‌های او در این مجله عمدتاً متوجه موضوعات مربوط به زنان و جنسیت در رمان‌ها، نمایش‌نامه‌ها، و دیگر آثار ادبی بود. زبان بعضی از این نقدها، به‌ویژه در انتقاد از شخصیت‌های زن منفعل و کلیشه‌های جنسیتی در آثار ادبی، بسیار تند است.


۶. ماریا: یا خطاهای زنان

این دومین رمان وُلستونکرافت است که با مرگ نابه‌هنگام او ناتمام ماند و پس از مرگش منتشر شد. هم‌چون ماری: یک داستان در این‌جا هم محور اصلی ازدواجی خالی از عشق و ناکام است. بسیاری این رمان ناتمام را، که قرار بوده ادامۀ داستانی احقاق حقوق زنان باشد، رادیکال‌ترین اثر وُلستونکرافت می‌دانند.

  1. Mary Wollstonecraft 

  2. Mary: A Fiction 

  3. Maria: or, The Wrongs of Woman 

  4. Mary Shelley 

  5. Frankenstein 

  6. Vindication of the Rights of Woman 

  7. Thomas Paine 

  8. William Godwin 

  9.  William Blake 

  10. Vindication of the Rights of Men 

  11. pamphlet war 

  12. Edmund Burke 

  13. Reflections on the Revolution in France 

  14. Jean-Jacques Rousseau 

  15. An Historical and Moral View of the French Revolution 

  16. Analytical Review  

  • اشتراک‌گذاری