آخرین پیام برتراند راسل: بیانیه‌ای دربارهٔ مسألهٔ فلسطین

| مترجم: ساجد طیبی

| | 655 کلمه

یادداشت مترجم:

آن‌چه در ادامه می‌آید ترجمه‌ای است از آخرین بیانیهٔ عمومی برتراند راسل (۱۹۷۰-۱۸۷۲). این بیانیه مورخ ۳۱ ژانویهٔ ۱۹۷۰، یعنی دو روز پیش از مرگ او، ‌است و ۳ فوریه ۱۹۷۰، یک روز پس از مرگش،‌ در کنفرانس بین‌المللی نمایندگان مجالس در قاهره خوانده شده است. راسل در این بیانیه، استدلال می‌کند که رنج یهودیان در دوران آلمان نازی نمی‌تواند توجیهی برای رنج و آوارگی صدها هزار فلسطینی باشد و خواستار اجرای عدالت در حق فلسطینیان است، عدالتی که، به باور او، نخستین گامش بازگشت اسرائیل به مرزها ۱۹۶۷ است.

جدیدترین مرحله از جنگ اعلان‌نشده در خاورمیانه بر خطای محاسباتی‌ِ‌ای عمیق مبتنی است. بمباران‌ها در عمق خاک مصر غیرنظامیان را به تسلیم ترغیب نمی‌کند،‌ بلکه عزم‌شان را برای مقاومت راسخ‌تر می‌کند. این درسِ تمامِ بمباران‌های هوایی است.

پاسخ ویتنامی‌ها، که سال‌ها بمباران سنگین آمریکایی‌‌ها را تحمل کرده‌اند، نه تسلیم بلکه ساقط کردنِ هواپیماهای بیشتری از دشمن بوده است. هم‌وطنان من، در ۱۹۴۰، با اتحاد و اراده‌ای بی‌سابقه در مقابل بمباران‌های هیتلر مقاومت کردند. از این رو، حملاتِ فعلی اسرائیل در رسیدن به هدفِ اصلی‌شان ناکام می‌مانند، گرچه در عین حال لازم است در سرتاسر جهان شدیداً محکوم شوند.

گسترش بحران در خاورمیانه هم خطرناک است و هم آموزنده. اسرائیل در ۲۰ سال گذشته به زور اسلحه مرزهای خود را گسترش داده است. بعد از هر یک از مراحل این گسترش، اسرائیل به «عقل» متوسل شده است و پیشنهاد «مذاکرات» داده است. این همان نقش سنتی قدرت سلطه‌گر است که مایل است با حداقل دشواری آن‌چه را پیش‌تر با توسل به خشونت به‌دست آورده است تثبیت کند. هر کشورگشایی جدیدی مبنایی جدید می‌شود برای مذاکراتِ پیشنهادی‌ای از موضع قدرت، که ناعادلانه بودن تجاوز پیشین را نادیده می‌گیرد. تجاوز صورت‌گرفته از سوی اسرائیل باید محکوم شود، نه فقط به این دلیل که هیچ کشوری حقِ الحاق سرزمین‌های خارجی را به خود ندارد، بلکه به ‌این دلیل که هر توسعه‌طلبی‌ای آزمایشی است برای دریافتن این که جهان چه میزانی از تجاوز بیشتر را تحمل می‌کند.

روزنامه‌نگاری در واشنگتن، آی اف استون، اخیرا آوارگانی را که صدها هزار نفر از آنها در پیرامون فلسطین اند «بار سنگین اخلاقی بر گردهٔ یهودیان جهان» توصیف کرده است. بسیاری از این آوارگان اکنون در سومین دههٔ حضور پرمخاطره‌شان در اقامت‌گاه‌های موقت‌اند. تراژدی مردم فلسطین این است که قدرتی خارجی کشورشان را به مردمانی دیگر «داده» است تا دولتی جدید در آن تشکیل دهند. در نتیجه، صدها هزار انسان بی‌گناه برای همیشه بی‌خانمان شدند. با هر نزاع جدید بر این تعداد افزوده شده است. جهان تا کی‌ می‌تواند نظاره‌گر این سبعیت مهارناپذیر باشد؟ آوارگان به‌وضوح محق اند که به موطن خود که از آن بیرون رانده شده‌اند باز گردند و انکار این حق است که در مرکز تداوم این نزاع است. در هیچ کجای جهان مردمانی یافت نمی‌شوند که اخراج دست‌جمعی از کشور خود را بپذیرند. چطور می‌توان از فلسطینیان خواست مجازاتی را قبول کنند که هیچ کس دیگری آن را تحمل نمی‌کند؟ عنصر اساسی هرگونه توافق حقیقی در خاورمیانه اسکان دائمی و عادلانه آوارگان در موطن‌شان است.

اغلب به ما می‌گویند به خاطر رنجی که نازی‌ها بر یهودیان در اروپا تحمیل کردند باید با اسرائیل همدلی داشته باشیم. من در این توصیه دلیلی برای تداوم هیچ رنجی نمی‌بینم. نمی‌توان چشم بست بر آنچه اسرائیل امروز انجام می‌دهد، و توسل به وحشت گذشته برای توجیه وحشت امروز ریاکاری‌ای آشکار است. نه تنها اسرائیل آورگان بسیاری را محکوم به تیره‌بختی کرده است؛ نه تنها اعراب بسیاری تحت اشغال محکوم به حکومت نظامی شده‌اند، بلکه در پی تقدمِ اقتضائات نظامی بر توسعهٔ ملّی، اسرائیل کشورهای عربی‌ای را که به تازگی از وضعیت استعماری رهایی یافته اند محکوم به تداوم فقر می‌کند.

هر کس که مایل است شاهد پایان خونریزی در خاورمیانه باشد باید اطمینان حاصل کند که هر گونه توافقی عاری از بذر نزاعی در آینده است. اقتضای عدالت آن است که اولین قدم به سوی توافق عقب‌نشینی اسرائیل از کلیهٔ سرزمین‌های اشغال‌شده در ژوئن ۱۹۶۷ باشد. برای تحقق عدالت برای مردم رنج‌کشیدهٔ خاورمیانه محتاج کارزار جهانی جدید هستیم.

  • اشتراک‌گذاری